پاییز برگ ریز هزار رنگ



بسان رهنوردانی که در افسانه ها گویند، گرفته کوله بار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پر گوی و گه خاموش 
در آن مهگون فضای خلوت افانگیشان راه میپویند
ما هم راه خود را میکنیم آغاز

....

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هرکجا آیا همین رنگ است؟













 من از این همه رنگ، از این سکوت بی همتای جنگل
من از پاییز سیر نمیشوم


I don't think I will ever have enough of all this beauty, silence and color...
If any day I cannot go out for a walk, for a breath of this fresh air, my whole being gets filled with longing for it...
Pictures are taken in different places. The last two are from last year, but the rest less than a month old.

0 comments:

 

About