twilight at the north sea




به پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست 
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست 
در این ساحل که من افتاده ام خاموش 
غمم دریا دلم تنهاست 
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست 
خروش موج با من می کند نجوا 
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت 
 که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست 
ز پا این بند خونین برکنم نیست 
امید آنکه جان خسته ام را 
به آن نادیده ساحل افکنم نیست 

فریدون مشیری

Taken in Aug 2013 - Near Zandvoort - The Netherlands

0 comments:

 

About